سفارش تبلیغ
صبا ویژن

[ و در گفتار دیگرى که از این مقوله است فرمود : ] از مردمان کسى است که کار زشت را ناپسند مى‏شمارد و به دست و زبان و دل خود آن را خوش نمى‏دارد ، چنین کسى خصلتهاى نیک را به کمال رسانیده ، و از آنان کسى است که به زبان و دل خود انکار کند و دست به کار نبرد ، چنین کسى دو خصلت از خصلتهاى نیک را گرفته و خصلتى را تباه ساخته ، و از آنان کسى است که منکر را به دل زشت مى‏دارد و به دست و زبان خود بر آن انکار نیارد ، چنین کس دو خصلت را که شریف‏تر است ضایع ساخته و به یک خصلت پرداخته ، و از آنان کسى است که منکر را باز ندارد به دست و دل و زبان ، چنین کس مرده‏اى است میان زندگان ، و همه کارهاى نیک و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهى از منکر ، چون دمیدنى است به دریاى پر موج پهناور . و همانا امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک کنند و نه از مقدار روزى بکاهند و فاضلتر از همه اینها سخن عدالت است که پیش روى حاکمى ستمکار گویند . [نهج البلاغه]

دخترکم مبینا ، تموم گلای دنیا پیشکش به تو ، بی اینکه بچینمشون !

خانه
مدیریت وبلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه

:: کل بازدیدها ::
6626

:: بازدیدهای امروز ::
0

:: بازدیدهای د?روز ::
1


:: درباره من ::

دخترکم مبینا ، تموم گلای دنیا پیشکش به تو ، بی اینکه بچینمشون !

:: لینک به وبلاگ ::

دخترکم مبینا ، تموم گلای دنیا پیشکش به تو ، بی اینکه بچینمشون !

:: دوستان من ::

.: شهر عشق :.
دکتر علی حاجی ستوده

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

::موسیقی وبلاگ ::

:: جستجو در وبلاگ ::

:: اشتراک درخبرنامه ::

 

دوشنبه 88/5/19 :: ساعت 3:22 عصر

با سلام خدمت تمامی دوستان

به اطلاع کلیه دوستان و عزیزان میرسانم به زودی از مبینا جان بابا عکسها و مطالب زیادی ارائه خواهم نمود


¤ نویسنده: محمد رضا

نوشته های دیگران( )


دوشنبه 85/12/7 :: ساعت 7:26 عصر

خدمت تمامی دوستان و سروران عزیز سلام عرض میکنم

امیدوارم حال همتون خوب باشه ، از طرف خودم و مبینا پیشاپیش فراررسیدن سال نو رو  تبریک میگم 0 امیدوارم سال 1386 سال خوب و موفقیت آمیز برای همه شما دوستان عزیز باشه 0بعد از سال نو انشاء اله با عکسها و مطالب بسیار زیبا از مبینا جان بابا خدمتون میرسم 0

                                                       قرررررررررررررررربون همتون


¤ نویسنده: محمد رضا

نوشته های دیگران( )


سه شنبه 85/8/30 :: ساعت 2:37 عصر

سلام خدمت دوستان :

امروز می خوام خاطره ای براتون تعریف کنم از مبینا جان بابا که چند روز پیش اتفاق افتاد:

چند روز پیش در منزل یکی از اقوام نشسته بودیم ، هوس کردیم قلیونی درست کنیم ، تا قلیون درست شد مبینا خانوم اومد و نی رو از من گرفت ، جالب می دونید چی بود ؟ این بود که ما دیگه نمی تونستیم نی رو از اون بگیریم 0 هر وقت به اون می گفتم مبینا بابا بسته دیگه بده به من میگفت : نه بسم نیست مال خودمه به تو نمی دم.

 


¤ نویسنده: محمد رضا

نوشته های دیگران( )


جمعه 85/8/19 :: ساعت 9:57 صبح

الان مبینا پیشم نشسته عکسشو می بینه می گه : معینا ناس باشی ناس باشی . که البته ترجمش میشه مبینا ناز باشی ناز باشی


¤ نویسنده: محمد رضا

نوشته های دیگران( )


جمعه 85/8/19 :: ساعت 12:51 صبح

تو کی هستی تو چی هستی که من اینجور از تو سبزم

پیش دنیا، دنیا خوبیت حتی به مفت نمی ارزم

تو کی هستی که نگاهت ، شعله می ندازه به جونم

با خیالت گره می گیره      بند بند استخونم

سبز تویی که سبز میخواهمت


¤ نویسنده: محمد رضا

نوشته های دیگران( )